در مدیریت زنجیره تأمین ممکن است بین اهداف اجزاء و سطوح مختلف در جهت رسیدن به اهداف کلی، تضاد و تناقضات بسیاری دیده شود که این اختلالات و تناقضات به مرور زمان به کاهش قدرت و رقابتپذیری میانجامد. یافتن پاسخی مناسب برای اینکه سطوح مختلف بهصورت مستقل اقدام به تصمیمگیری نمایند، یا اینکه با ادغام یا ائتلاف با سطحی دیگر، سودآوری خود را دستخوش تغییر نمایند، از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله سعی شده است با در نظر گرفتن سه گروه متغیرهای تصمیم موجودی، قیمتگذاری و هزینههای بازاریابی، بین استقلال یا ائتلاف سطوح مختلف، راهحلی که سودآوری را حداکثر نماید مدلسازی و شناسایی شود. برای این منظور از تئوری بازیها و سه نوع بازی استقلال، ائتلاف خردهفروش با تولیدکننده و همچنین ائتلاف تولیدکننده با تأمینکننده استفاده شده است. در پایان حالت ائتلاف نسبت به حالت استقلال برتری یافته و از بین حالتهای ائتلافی نیز ترکیب خردهفروش با تولیدکننده، نسبت به ترکیب تولیدکننده با تأمینکننده به عنوان حالتهایی با سودآوری بالاتر برای زنجیره تأمین شناسایی شدهاند.